داستان مارک
کف خونه مون پارکت هست و البته سرد، به همین خاطر به پیشنهاد پدر روی یه پتو قرارت میدیم تا بازی کنی آراد گلم. اما این پتو یه مارک پارچه ای داره، از همین مارک ها که اطلاعات مربوط به شست و شو، اتو و ... روش نوشته شده. پتو نه اما مارکش برات جذابیت خاصی داره. نگاه می کنم کلی باهاش مشغولی؛ یا داری می خوریش؛ یا با انگشتهای کوچولوت باهاش بازی می کنی. خلاصه اسباب سرگرمیه پسرمون هست.
تدی (خرس کوچولو) رو هم به خاطر مارکش دوست داری. دائم مارکش خیسه. از بس ملچ و ملوچ خوردیش. دیشب پدر از مرکز خرید Metro یه گاو با دست و پاهای رنگی رنگی که دو تا شال گردن خوشرنگ به گردنش داره؛ واست خریده. خیلی خوشگل و دوست داشتنیه. حتی یه پاش از ایناست که صدا میده و دوست داری. امروز دیدم باز داری با مارکش بازی می کنی.
فکر می کنم عزیزم بهتره از این به بعد فقط واست مارک بخریم و به اسباب بازی های قبلیت بدوزیم.